ساعد :
از دیده مردم فراری ام حکیم نمیتونم باکسی چشم تو چشم شم همیشه اضطراب دارم چون از بس به من نفوس بد زدن با اینکه نیتم خیره ولی همیشه تهمت میزنن واقعا به این مرحله رسیدم که هر وقت خوبی میکنم باید منتظر خیانت طرف مقابل باشم واسه همین نمیتونم به دیگران عشق بورزم تبدیل شدم به یک ادم خشک و سرد .دیگه نمیتونم احساسات درونی خودمو منعکس کنم چون ازبس سرکوفت کردن از بس قضاوت الکی کردن از بس از کاه کوه ساختن از بس چوب لای چرخ کردن…خودم یه ادم خجالتی و ساکتم واز ادمای خجالتی هم متنفرم …ایا راهی داره حکیم مثل قدیما ازاد و راحت و با ارامش زندگی کنم
پاسخ حکیم ارد بزرگ با بدیهای دیگران ، دل خویش را به سیاهی نکشیم ، همواره نگاهمان ، به راستی باشد و مهربانی . کتاب سرخ – فرگرد امید – سخن ۴
بیش از اندازه بر روی برخورد دیگران حساس شده اید . شما به آرمان زندگی خویش بپردازید به خواسته های قلبی خود . مهمترین دلیل زخم زبان دیگران ، نیرو و توان بالای شماست .
این را بدانید آدم هایی که چیزی برای بیان ندارند کسی هم با آنها کاری ندارد .
از نیش و کنایه این و آن هم ترسی نداشته باشید .
چرا خجالت؟!
شجاعت تنها در میدان جنگ نیست ، بیان اندیشه و فعالیت های گسترده اجتماعی هم شجاعت می خواهد که شما به خاطر درخشش خویش براستی دارید .
میندیش که دیگران ، تو را به آرمانت خواهند رساند . کتاب سرخ – فرگرد آرمان – سخن