هستی، همه آن چیزی است که وجود دارد و آدمیان ذره بسیار کوچکی از آن بوده و باز در آن آمیخته می گردند. فیلسوف اُرُد بزرگ
مهر به گیتی برای ما، همچون رابطه گل و گلستان است. براستی هیچ گلی در پی نابودی گلستان نیست. گلستان هم به زیبایی گل مفتخر است. ما آدمیان نباید از یاد ببریم که گیتی همان گلستان وجود ما است، پس با مهرورزی، زیبایی آن را دو چندان کنیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
مهر به گیتی، نشان آگاهی آدمی بر هستی خود، در این جهان بیکران است. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی، آوای پیوسته دگرگونی است. فیلسوف اُرُد بزرگ
ما بخشی از سرشاخه های گیتی هستیم، آمده ایم تا شکوفا شویم و سرشاخه ای زیباتر را به جهان هدیه دهیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
سامانه گیتی، با آنکه یکنواخت پنداشته می شود، ولی رو به پویش و پیشرفت است. گردش آرام هستی، نباید ما را فریب دهد، ما بخشی از یک دگرگونی بزرگ، در گیتی هستیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
نرمش و سازگاری با گیتی، ما را آرام خواهد ساخت. چراکه راهی سوای نرمش و بازی با هستی نیست. فیلسوف اُرُد بزرگ
شناخت ما از ماهیت هستی، بسیار بسیار ناچیزتر از آنی است که بخواهیم به آن ببالیم. فیلسوف اُرُد بزرگ
میدان دید ما از گیتی و جهانی که در آن زندگی می کنیم، با همه فراخنایی خود، می تواند به اندازه شبنمی کوچک باشد از جهانی بسیار بسیار بزرگتر... براستی گیتی بی آغاز و بی پایان است. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی را نمی توان پهنه مطلق شادی و یا غم دانست، هر لحظه می تواند به گونه ای باشد. آدم آگاه مهیای رویدادهای پیش آمده است. فیلسوف اُرُد بزرگ
گیتی ناز ما را نمی کشد، جهان با ما و یا بی ما، در حال دگرگونی است. پس باید استوار بود و همزیستی پیشه کرد. فیلسوف اُرُد بزرگ