سلام. باهر پسری برا ازدواج اشنا میشم میفهمم سرکارم گذاشتن. 30سالم شده دیگه خسته شدم یا اگه هم تا حدجور شدن میره بدلیل نامعلومی قبل اینکه ب خانوادها بگیم بهم میخوره شایدتاحالا 30موردشو شمردم. مشکل دوم اینهمه برا درس زحمت کشیدم رشته سختی رفتم ولی کسی برام کارپیدا نمیکنه وهیچکیو ندارم. دیگه تصمیم به خودکشی گرفتم. تو این زندگی لعنتی چیزی برای ازدست دادن ندارم
پاسخ حکیم ارد بزرگ :
اگر قرار باشد آدمیان برای هر ناکامی خودکشی کنند که دیگر نسل انسان خیلی زود منقرض می شود !
زندگی همین است گاهی نرم و دوست داشتنی و گاهی بی رحم و درنده ...
تا تقدیر ما چه باشد ... و اما چند پند : نخست آنکه به پسرها و دوستی شان اعتماد نکنید ، پسری خوب است که به خواستگاری بیاید شما هم کوشش نکنید پیش از آنکه پدر و مادرتان خواستگار را ببینند هفت شهر عشق را با آنها بگردید. پند دیگر آنکه قرار نیست برای شما کسی کاری پیدا کند ، یا خودتان تلاش می کنید و پیدایش می کنید و یا مانند صدها هزار جوان تحصیل کرده دیگر منتظر آزمون و خطاهای ! مدیران اجرایی کشور می شوید تا شاید گره کار و صنعت کشور را بگشایند و شما هم کاری پیدا کنید .
به هر روی نکته مهم در زندگی امروز شما ازدواج است و تا این مورد به سامان نرسد بقیه موارد درست نمی شوند .
نکته مهم :
نوشته اید : (تو این زندگی لعنتی چیزی برای ازدست دادن ندارم)
و ارد در کتاب سرخ گفته است :
بزرگترین کجرویها را زمانی انجام می دهیم ، که فکر می کنیم دیگر چیزی برای از دست دادن نداریم . کتاب سرخ ، فرگرد آرمان - سخن 32
پس به خود بیایید و خویشتن را دوست بدارید که بهترین دوست و یاور شما ، پیش از هر کسی ، خود خودتان هستید ...
- کسانی که از شما گذشته اند لیاقت شما را نداشته اند ، زندگی یک هدیه به آدمیست ، ارزشش را بدانید و دیگر بهترین دوست خود که همان خودتان هستید را تهدید به کشتن و قتل نکنید که حتی فکر این کار نیز ، جنایت هولناک و بزرگیست .
کمی بردبار باشید خواستگاران خوب هم بسیار خواهید داشت ...